Blobitecture که «معماری لکهای» یا «blobism» نیز نامیده میشود، به ساختمانهای مدرن با شکلی بیشکل و لکهمانند اطلاق میشود. “Blobitecture” اصطلاحی است که در واقع توسط نویسنده مجله نیویورک تایمز ویلیام سافیر ابداع شده است، که از آن برای توصیف طعنه آمیز ظهور ناگهانی ساختمان های آمیب مانند استفاده کرد. بر خلاف قصد او، معماران با خوشحالی «بلوبیتکچر» را برای توصیف یک جنبش معماری جدید و هیجان انگیز اتخاذ کردند.
Blobitecture یک شکل پویا از معماری است که امروزه به طور گسترده مورد استفاده قرار می گیرد. Blobitecture بر خلاف سایر اشکال معماری است زیرا کاملاً از طراحی به کمک رایانه (CAD) نشات می گیرد. در مشاغل معمار نرم افزار، معماران از CAD برای دستکاری خطوط کلی ساختمان ها به هر شکلی استفاده می کنند. در حالی که آنها این کار را انجام می دهند، نرم افزار به طور خودکار معادلات ریاضی را محاسبه می کند که استحکام ساختاری را به طرح القا می کند. قبل از توسعه CAD، معماران به اشکال اصلی جغرافیایی پایبند بودند زیرا از ثبات ساختاری این اشکال اطمینان داشتند. اکنون، به لطف نرم افزار CAD، شکل یک ساختمان امکانات بی حد و حصری دارد.
امروزه اکثر معماران معماری لکه ای را برای سازه های شیشه ای و فولادی اجرا می کنند. به ندرت برای خانه های مسکونی خصوصی استفاده می شود، زیرا مواد شیشه ای و فولادی “ساختمان های لکه ای” را نسبتاً شفاف می کند. در عوض، بیشتر برای جاذبه های گردشگری مانند موزه ها، تئاترها و سالن های کنسرت استفاده می شود. همچنین به طور فزاینده ای برای ساختمان های علمی مانند گنبدهای ژئودزیکی مورد استفاده برای رصدخانه های آب و هوا و گلخانه ها استفاده می شود. در نهایت، تعداد بیشتری از ساختمان های تجاری سازه های لکه ای هستند، مانند تالار شهر لندن و شرکت معماری Future Systems.
Blobitecture در طول دهه 1990 به وجود آمد، زمانی که سیستم های CAD برای اولین بار برای معماران و طراحان داخلی توسعه یافتند. در سال 1993، اولین ساختمان blobitecture ساخته شد: پاویون آب در هلند، که به طور کامل در CAD طراحی شده بود. پروژههای بزرگ دیگری بهسرعت دنبال شدند که معروفترین آنها احتمالاً موزه گوگنهایم بیلبائو است. این موزه که در بیلبائو اسپانیا قرار دارد توسط معمار مشهور کانادایی-آمریکایی، فرانک گری طراحی شده است. در سال 1997 برای عموم افتتاح شد و از منحنی های مقعر و محدب مختلف تشکیل شده است. از آنجایی که روی یک درگاه قرار دارد، منحنی های شیشه ای و تیتانیوم آن نور آسمان و آب را منعکس می کند. علاوه بر این، شبح منحنی آن شبیه یک کشتی است. این موزه هنر مدرن به شدت به تبدیل بیلبائو به یک جاذبه گردشگری اسپانیا کمک می کند.
ایالات متحده ساختمان های “بلوبیتکچر” خود را دارد. سیاتل دارای موزه پروژه موسیقی تجربه، ساختمان دیگری با طراحی گری است که در سال 2000 افتتاح شد. مانند موزه گوگنهایم بیلبائو، این موزه از منحنی های ظاهراً تصادفی تشکیل شده از ورق فلز تشکیل شده است. موجهای ساختمان به آن شبح سیال میدهد، شاید به عنوان ادای احترام به نمایشگاههای موسیقی موزه. در حالی که شکل موزه گوگنهایم نزدیک بندر آن را منعکس میکند، شکل پروژه را میتوان به صورت «فرم از عملکرد پیروی میکند» خلاصه کرد. در واقع، گری مستقیماً شکل ساختمان را به شکل یک گیتار برقی شکسته Stratocaster، که توسط جیمی هندریکس معروف شد، نسبت داد. برخلاف گوگنهایم، پروژه موسیقی تجربه نیز رنگ های بیشتری را در طراحی بیرونی خود گنجانده است، اگرچه فلز آن به اندازه گوگنهایم نور را منعکس می کند.
شهرهای دیگر نمونه های قابل تشخیصی از blobitecture دارند. انگلستان شامل ساختارهای لکه ای نه تنها در لندن، بلکه در شهرهای دیگر است. به عنوان مثال، شهر شمال شرقی گیتسهد دارای ساختمان Sage Gateshead است که توسط شرکت معماری Foster and Partners طراحی شده است. این ساختمان مرکز هنرهای نمایشی و مؤسسه موسیقی است. این سازه شکلی شبیه کرم دارد که از کره های متعددی تشکیل شده است که با پیشرفت ساختمان منقبض و گشاد می شوند. مواد آن شامل شیشه و فولاد ضد زنگ است که به آن اجازه می دهد تا از گرفتن تمام زوایای نور خورشید بدرخشد. می توان گفت که شکل آزادانه آن منعکس کننده فلسفه این نهاد است که همه ژانرهای موسیقی برابر هستند.
علاوه بر این، برلین ساختار بلوبیساختاری دیگری دارد که “شکل به دنبال عملکرد” است. این سازه کتابخانه فیولوژیکی است که توسط معمار انگلیسی نورمن فاستر طراحی شده است. این کتابخانه در سال 2005 افتتاح شد و بخشی از پردیس دانشگاه آزاد برلین است. مطابق با هدف فکری دانشگاه، کتابخانه شبیه مغز انسان است. مانند بسیاری دیگر از ساختمان های blobitecture، اجزای اصلی آن فولاد و شیشه هستند.
معماران امروزی برای ساخت معماری حباب به برنامه های نرم افزاری متعدد CAD تکیه می کنند. بر خلاف ظاهر آن، بسیاری از محاسبات ریاضی به طرحهای «blobitecture» میروند. اکثر برنامه های CAD، مانند اتوکد، به کاربر این امکان را می دهند که یک “طرح” سه بعدی اولیه ایجاد کند و آن خطوط را در جهات متعدد دستکاری کند. معماری Blob زمانی به وجود می آید که کاربر آن خطوط را “موج” و نامنظم کند و طرح ساختمان را “باد” کند. در مراحل بعدی طراحی سازه، معماران می توانند از CAD برای تعیین مصالح ساختمانی و اجزای داخلی پروژه استفاده کنند.
به عنوان معیاری برای محبوبیت blobitecture، دانشجویان معماری اکنون ممکن است در دوره های کالج در blobitecture شرکت کنند. همچنین دوره های آنلاینی وجود دارد که شامل مطالعه blobitectural می شود. بسیاری از معمارانی که بر معماری شهرسازی تمرکز میکنند، تصمیم میگیرند در مورد blobitecture بیاموزند، زیرا blobitecture عمدتاً در مناطق شهری رایج است. علاوه بر این، بسیاری از دورههای CAD، که هم به صورت آنلاین و هم در محل در مؤسسات آموزشی ارائه میشوند، به معماران این امکان را میدهند که با طراحی blobitectural تمرین عملی داشته باشند.
همانطور که معماران بیشتری از اشکال هندسی تثبیت شده فاصله میگیرند، بلوبیسم احتمالاً بخشی از مناظر شهری بینالمللی خواهد شد. CAD بی نهایت اشکال blobitecture را در طراحی بیرونی و داخلی ایجاد می کند. بسیاری از معماران بلندپرواز از blobism برای سوق دادن معماری به بیرونی ترین محدودیت ها بهره می برند. علاوه بر این، بسیاری از مشاغل معمار سطح ابتدایی به تجربه CAD نیاز دارند. بنابراین بسیاری از دانشجویان معماری استفاده از blobitecture را برای به دست آوردن تسلط در CAD انتخاب می کنند.
Source by A Harrison Barnes