پیوند استراتژیک بین منابع فراوان، توسعه انسانی و توسعه اقتصادی چیست؟ ارتباط حیاتی و استراتژیک بین سرمایه انسانی و پیشرفت اقتصادی چیست؟ چرا با وجود رشد اقتصادی قابل توجه، نابرابری درآمد همچنان ادامه دارد؟ چند راه مطمئن برای تحرک اجتماعی چیست؟ چند راه مطمئن برای طبقه متوسط - حیاتی ترین نیروی تثبیت کننده در همه جوامع چیست؟ برخی از پاسخها به این پرسشهای سیاست آزاردهنده به چشم میخورد و بحثهای کنونی را در مورد گزینههای سیاست محتاطانه برای مقابله با مشکل حلناپذیر بیکاری بالای فارغالتحصیلان مؤسسات آموزش عالی در کشورهای در حال توسعه به طور کلی و در کشورهای جنوب صحرای آفریقا به طور خاص آگاه میکند.
یک فراتحلیل از ادبیات دانشگاهی موجود نشان میدهد که نابرابری درآمدی در کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه علیرغم رشد اقتصادی قابلملاحظه و قابل توجه، پایدار است. دلایل نظری، ساختاری و تجربی زیادی برای شکاف بین بازگشت سرمایه و نیروی کار از یک سو و جبران خسارت به مدیریت و کارگران از سوی دیگر وجود دارد. برای مثال، سرمایه در بسیاری از حوزههای قضایی مولدتر، متحرکتر و رفتار مالیاتی بسیار مطلوبی نسبت به نیروی کار دریافت میکند.
علاوه بر این، رقابت جهانی، نوآوری، رشد بهره وری آهسته تر، و نرخ نهایی جایگزینی فنی ممکن است حتی در کشورهای توسعه یافته دستمزدها را کاهش دهد. علاوه بر این، مزایای جهانی شدن به طور نابرابر به نیروی کار بسیار ماهر نسبت به نیروی کار با مهارت پایین ادامه می یابد. در نهایت، دورههای رشد اقتصادی با افزایش نابرابری درآمد مرتبط است، زیرا بخشهای مختلف اقتصادی و همچنین افراد با سرعت یکسان رشد نمیکنند.
همانطور که قبلاً در بسیاری از نشریات در مورد این موضوع توضیح داده ایم، تجزیه و تحلیل سرمایه انسانی به قابلیت های اکتسابی می پردازد که از طریق آموزش رسمی و غیررسمی در مدرسه و خانه، و از طریق آموزش شغلی، تجربه، و تحرک و طول عمر در بازار کار ایجاد می شود. . لطفاً توجه داشته باشید که کشورها و همچنین افراد مجموعهای از شایستگیهای متمایز هستند که از منابع و قابلیتها ناشی میشوند. بسیاری از کشورها در کشورهای در حال توسعه منابع فراوانی دارند، اما فاقد قابلیتهایی هستند – توانایی استفاده از آنها برای استفاده مولد.
بدیهی است که صرف داشتن منابع به تنهایی شرط لازم اما کافی برای توسعه اقتصادی نیست. سرمایه انسانی کارکردی که در افزایش بهره وری و نوآوری تجلی می یابد، پیوند حیاتی و استراتژیک بین منابع و توسعه اقتصادی است. تحلیل اولیه داده های اقتصاد کلان نشان می دهد که مشکل رکود اقتصادی مختص کشورهای در حال توسعه نیست و در آنجا محدود نمی شود. در واقع، برای سالها در کشورهای در حال توسعه مانند نیجریه، درصد قابلتوجهی از تمام فارغالتحصیلان مؤسسات آموزش عالی کمکار هستند، مشاغل قراردادی بدون مزایای استخدامی دارند یا اصلاً شغلی ندارند، حتی پس از دریافت خدمات ملی و گواهینامه.
بسیاری از کارشناسان بازار کار و ناظران اجتماعی مستعد به فقدان آشکار دانش لازم و مهارت های قابل استفاده در تقاضای بالا هستند. در حالی که این ممکن است درست باشد، فقدان آموزش کاربردی که منجر به اشتغال می شود، تنها بخشی از مشکل است. شواهد تجربی قابل توجه و جمع آوری وجود دارد که نشان می دهد بسیاری از فارغ التحصیلان دانشگاهی شاغل در نیجریه برای مدت طولانی بدون حقوق یا غرامت منظم می گذرانند و برخی دیگر با درآمد ناچیز و بدون مزایای شغلی یا تضمین شغل مداوم در استخدام قراردادی هستند.
قبل از اینکه فرض کنید کسب مهارت نه نوشدارویی است و نه سریعترین راه برای اشتغال، لطفاً توجه داشته باشید که دانش و مهارتهای قابل اشتغال برای تحرک اجتماعی لازم است اما شرط کافی نیست. این تا حدی توضیح میدهد که چرا بسیاری از فارغالتحصیلان دانشکدههای آموزش و دانشکدههای فنی با تقاضای بسیار بالا در بازارهای کار سختتر، بهطور قابلتوجهی بهتر از فارغالتحصیلان هنرهای لیبرال یا حتی دانشکدههای بازرگانی و مهندسی نیستند.
بنابراین، هدف پروژه های کسب مهارت که توسط مرکز کسب مهارت های Okwelle (OSAC) اتخاذ شده است، کمک به فارغ التحصیلان و کارآفرینان برای برداشتن گام های موثر در جهت آموزش عملکردی، کسب دانش و مهارت، خوداشتغالی، اتکا به خود و استقلال مالی است. به عنوان مسیرهای مطمئن برای طبقه متوسط و تحرک اجتماعی رو به بالا، هر پروژه کسب دانش و مهارت باید بر تولید کارآفرینان متمرکز شود – محصولی از فارغ التحصیلان با تمایل شدید برای خوداشتغالی، اتکا به خود و استقلال مالی. فارغ التحصیلان نه تنها باید دانش و مهارت های لازم در مورد تجارت خاص خود را داشته باشند، بلکه باید کارآفرینانی باشند که در کسب و کار باهوش باشند و دانش و مهارت های مدیریت کسب و کار را درک کنند. لطفاً توجه داشته باشید که همه کارآفرینان صاحب مشاغل هستند اما همه صاحبان مشاغل کارآفرین نیستند.
کارآفرینان نژاد خاصی از صاحبان مشاغل هستند که هر ریسکی را برای دستیابی به سود و آزادی مالی به عهده می گیرند. بدون طبقه کارآفرینی، سایر عوامل تولید-زمین، نیروی کار و سرمایه از جمله فناوری غیرفعال هستند و در حرفه ما-مهندسی مالی به عنوان دارایی های غیرفعال طبقه بندی می شوند. همانطور که برخی از کارشناسان به درستی بیان می کنند، هنگامی که تصمیم گرفتید برای خودتان کار کنید، دیگر هرگز برای شخص دیگری کار نمی کنید. به طور کلی، مردم برای شکست برنامه ریزی نمی کنند، آنها به سادگی در برنامه ریزی شکست می خورند. علاوه بر این، آزادی اعم از معنوی، اقتصادی یا سیاسی غیرقابل تقسیم است و باید بی وقفه دنبال شود. انگیزه پرشور به سوی آزادی مالی تفاوت اساسی است که کارآفرینان را متمایز می کند.
مدل مرکز کسب مهارت های Okwelle:
مفهوم اکتساب مهارت ها به عنوان وسیله ای برای توانمندسازی و توسعه جامعه جدید نیست. مفاهیم، اصول و چالش ها به خوبی در ادبیات آکادمیک مربوطه تثبیت شده است. لطفاً برای یک طرح تاریخی کامل در مورد اصول کسب مهارت که بسیاری از مدارس تجاری و دانشکدههای فنی، برنامههای کارآموزی، و غیره را قبل از جنگ داخلی نیجریه اطلاعرسانی میکرد، کتاب درسی مربوط به همان موضوع را ببینید. مفهوم مرکز کسب مهارت های Okwelle (OSAC) بر برنامه های مطالعاتی عملی و فناوری محور متمرکز است.
OSAC عمدتاً به دانشآموزانی که از منطقه دلتای نیجر با استان ایمو بهعنوان مرکز و آهنربا برای صنایع کشیده شدهاند، برنامههای گواهینامه معتبر حرفهای و حرفهای ارائه میدهد. مرکز کسب مهارت های Okwelle به طور کامل مهارت های عملکردی و تامین مالی خرد را ادغام می کند تا چشم انداز خوداشتغالی، اتکا به خود و آزادی مالی را برای فارغ التحصیلان ما به واقعیت تبدیل کند. استراتژی کلیدی مشارکت عمومی خصوصی (مدل PPP) – OSAC به خوبی تثبیت و اثبات شده است. هنگامی که رابطه با کمیسیون توسعه دلتای نیجر (NDDC) به طور کامل رسمی شد، OSAC قصد دارد از شبکه ما با موسسات جهانی، توافق نامه های مفصلی با موسسات آموزش عالی در ایالات متحده، Okigwe در دیاسپورا و دوستان Okigwe برای اجرای ماموریت خود استفاده کند و به اهداف استراتژیک خود برسیم
و از آنجایی که همکاران ما در جوامع هدف زندگی می کنند، آنها با موضوعات جامعه محور آشنا می شوند. این به OSAC اجازه می دهد تا از سیاست ها، تجزیه و تحلیل ها و برنامه هایی که به واقعیت متصل نیستند اجتناب کند. OSAC با مشارکت با نهادهای جهانی مانند بانک جهانی، صندوق بینالمللی پول، USAID و سایر سازمانهای جامعه مدنی (CSOs) با مأموریت مشترک و NDDC از طریق اشتراکگذاری اطلاعات، گفتگو و مشاوره در سطوح جهانی، ملی و ایالتی به دنبال همکاری خلاقانه و مشارکت استراتژیک خواهد بود. . دانش یک سلاح استراتژیک OSAC است.
برخی از راهنمایی های عملیاتی:
بسیاری از سرمایه گذاری های جدید شکست می خورند. بنابراین، یک هدف حیاتی از پروژههای کسب مهارت مؤثر، کمک به کارآفرینان جدید برای به حداقل رساندن میزان شکست سرمایهگذاریهای جدید است. کارآفرینان باید درک قوی از اصول کسب و کار مانند مدیریت موثر افراد، فرآیندها و محصولات داشته باشند. بهعلاوه، کارآفرینانی که سرمایهگذاریهای تجاری جدیدی را انجام میدهند، باید با احتمال موفقیت مشخصی پیش بروند. پروژه OSAC تامین مالی خرد، کسب دانش و مهارت را با 3Ms سرمایه گذاری موفق کسب و کار کوچک (پول، مدیریت و بازاریابی) ادغام می کند.
همانطور که می دانید بسیاری از رشته های غیر تجاری مانند معماران، دندانپزشکان، متخصصان اطفال و وکلا و غیره بدون گذراندن دوره های بازرگانی مورد نیاز، دانشگاه را می گذرانند. با این حال، پس از فارغ التحصیلی، آنها صاحب کسب و کارهای کوچک در مطب خصوصی می شوند. این کمبودها سپس با عجله از طریق آموزش در محل کار یا استخدام مدیران کسب و کار جبران می شود. با این حال، بدون دانش کاری از اصول کسب و کار، صاحبان مشاغل کوچک کاملاً به مدیران کسب و کار وابسته می شوند. مشکل آژانس زمانی به وجود میآید که منافع صاحبان کسبوکار با منافع مدیران کسبوکار چه کارمندان تمام وقت یا کمکهای خارجی متفاوت باشد. به کنار مشکل آژانس، صاحبان مشاغل کوچک باید بدانند که این اعداد برای ارائه رهبری، نظارت و کنترل مؤثر چیست. بنابراین، برنامههای درسی OSAC شامل نقش سیستمهای تجاری مناسب و حوزههای عملکردی کسبوکار است که بر اصول مدیریت صحیح و بهترین شیوههای فعلی صنعت تثبیت شده است.
بررسی اولیه کسبوکارهای کوچک شکست خورده نشاندهنده یک الگوی مشترک است: عدم توجه به 3Ms شرکت تجاری: پول، مدیریت و بازاریابی. علاوه بر این، بسیاری از کسب و کارهای کوچک مفهوم نهاد تجاری را نادیده می گیرند: فعالیت های یک کسب و کار باید جدا از فعالیت های مالکان ثبت شود. در واقع، فعالیت های شخصی یک صاحب کسب و کار کوچک باید جدا و متمایز از فعالیت های واحد تجاری باشد. بسیاری از کسبوکارهای کوچک به دلیل ناتوانی در ایجاد این تمایز، بهویژه در رابطه با جریانهای نقدی و استفاده از وجه نقد حاصل از عملیات تجاری، دچار مشکل میشوند.
برنامه های مطالعاتی پیشنهادی
هفت برنامه تحصیلی در OSAC وجود خواهد داشت: دانشکده فناوری اطلاعات، دانشکده پیش نویس و طراحی، دانشکده فناوری الکترونیک، دانشکده فناوری کسب و کار، دانشکده فناوری کشاورزی، دانشکده فناوری بهداشت و دانشکده پرستاری. OSAC مهارت ها و دانش هایی را به دانش آموختگان ما منتقل می کند که می توانند از آنها برای پیگیری فرصت های شغلی در دنیای امروز استفاده کنند.
برنامه های مطالعه OSAC محتوای آکادمیک سنتی را با مفاهیم یادگیری کاربردی ترکیب می کند و بخش قابل توجهی را به مطالعه عملی در یک محیط آزمایشگاهی اختصاص می دهد. شوراهای مشورتی متشکل از نمایندگان مشاغل محلی و کارفرمایان خواهند بود که به هر برنامه OSAC کمک می کنند تا به طور دوره ای ماژول های آموزشی برنامه های درسی، تجهیزات و طراحی آزمایشگاه را ارزیابی و به روز کنند.
برخی از اهداف استراتژیک
(1) فراتر از توسعه ظرفیت انسانی و ایجاد یک مجموعه نیروی کار آموزش دیده در حال رشد، OSAC فرهنگ خوداشتغالی و اتکا به خود را برای اشتغال و ایجاد شغل تشویق خواهد کرد. هدف نهایی OSAC تشویق به ارتقای مستمر فرآیندها و ظرفیتهای تولید داخلی و نوآوری – اتخاذ روشهای جدید برای انجام کارها خواهد بود.
(2) OSAC سمینارهای سواد مالی را تحت عنوان برنامه فناوری کسب و کار پیش بینی می کند که به جوامع ما امکان دسترسی به کارگاه های درآمدزا را می دهد و اعتماد به نفس آنها را توانمند می کند و تقویت می کند. مرکز کسب مهارت های Okwelle با برنامه های مالی خرد یکپارچه دسترسی به اعتبار، آموزش کافی و پرورش اهمیت پس انداز و سرمایه گذاری را در فارغ التحصیلان ما فراهم می کند.
(3) OSAC قصد دارد ابزار و آموزش برای افزایش تولید کشاورزی در سطح محلی فراهم کند. منطقه دلتای نیجر به طور کلی و قدیمی Okigwe-Otanzu Otanchara به طور خاص دارای مواهب طبیعی و سرمایه انسانی لازم برای تبدیل شدن به سبد غذایی جنوب شرق هستند. OSAC مزارع محلی را تشویق می کند تا بتوانند تکنیک های جدید و کشاورزی کاملاً مکانیزه و فرآوری مواد غذایی صنعتی را اجرا کنند.