هنر همیشه و همه جا اعتراف مخفی و در عین حال جنبش جاودانه زمان خود است – کارل مارکس از دوران باستان تا هنر مدرن ما با سبکها و جنبشهای هنری متعددی برخورد کردهایم. بیشتر آنها ایجاد یا دگرگونی جدید یک یا سبک دیگر بودند. تلاشهای فردی، گروهی یا برادری و مدارس، سبکهای هنری متعددی را در تاریخ هنر به نمایش گذاشت. این تلاش من برای آشکار کردن سبکها، حرکات و تأثیرات هنری شناخته شده و مهم است. اگر همه چیز پوشش داده نشود؛ مرجع آن برای جزئیات باقی خواهد ماند.
اگر موضوع تاریخ هنر باشد، پس از آن ابداع ترین اصطلاح، سبک هنری است که دوره تاریخ اروپا در پایان قرون وسطی و ظهور دنیای مدرن را پوشش می دهد. سبک هنری که در قرن چهاردهم متولد شد و تا قرن هفدهم زندگی کرد. جنبشی هنری که بعدها توسط مورخان در بیش از هشت شکل توسعه منطقه ای شکسته شد. این به معنای “تولد مجدد” است و با پیشرفت ریشه ای در هنر، پزشکی، سیاست و علوم در اروپا مشخص می شود.
این چیزی نیست جز رنسانس!! آن زمان بود که بیان فردی و تجربه دنیوی به دو موضوع اصلی تبدیل شد. رنسانس ریشه ایتالیایی دارد و بعدها به عنوان یکی از شناخته شده ترین جنبش های هنری اروپا شناخته شد. بر اساس منطقه – رنسانس توسط جنبش منطقه ای خود در ایتالیا، انگلستان، آلمان، اروپای شمالی، فرانسه، هلند، لهستان و اسپانیا شناسایی شد. بر اساس دوره به عنوان رنسانس اولیه، رنسانس عالی، رنسانس هارلم و رنسانس شمالی شناخته می شود. کلمه رنسانس در حال حاضر اغلب برای توصیف سایر لحظات تاریخی و فرهنگی (به عنوان مثال رنسانس کارولینژی، رنسانس بیزانس) استفاده می شود.
لئوناردو داوینچی مرد نمونه رنسانس بود که ارزشهای انسانگرایانه آن دوره را در هنر، علم و نویسندگی خود نشان میداد. میکل آنژ و رافائل نیز چهرههای حیاتی در این جنبش بودند و آثاری را تولید کردند که برای قرنها تجسم مفهوم کلاسیک کمال تلقی میشدند. معماران رنسانس شامل آلبرتی، برونلسکی و برامانته بودند.
کلاسیک گرایی رنسانس دو جنبش متفاوت را کاشت: شیوه گرایی و باروک. منریسم واکنشی در برابر کمال ایده آلیستی کلاسیک بود. جذابیت سبک باروک عمداً از ویژگیهای سرگرمکننده و فکری هنر مانریستی قرن شانزدهم به جذابیت شهودی با هدف حواس منحرف شد. باروک از یک شمایل نگاری مستقیم، ساده، آشکار و دراماتیک استفاده می کرد.
هنر باروک از گرایشهای گسترده و قهرمانانه خاصی در آنیبال کاراچی و حلقههای او بهره میبرد و از هنرمندان دیگری مانند کورجو، کاراواجو و فدریکو باروکی الهام میگیرد که امروزه گاهی اوقات «پرتو باروک» نامیده میشود. اگرچه باروک در بسیاری از مراکز با سبک روکوکو کهنه شد، در فرانسه در اواخر دهه 1720، بیش از هر زمان دیگری برای دکوراسیون داخلی، نقاشی و هنرهای تزئینی، معماری باروک تا زمان ورود نئوکلاسیک زاهدانه در اواخر قرن 18 یک سبک عملی باقی ماند. انگرس، کانوا و ژاک لوئیس دیوید از جمله معروف ترین نئوکلاسیک ها هستند.
نئوکلاسیک چیزی جز واکنشی در برابر هر دو سبک باروک و روکوکو باقی مانده و به عنوان میل به بازگشت به “پاک بودن” هنرهای رم و یونان باستان نبود. نئوکلاسیک همچنین بازنمایی انفرادی جنبش رنسانس آمریکا بود. همانطور که منریسم کلاسیک گرایی را کنار گذاشت، رمانتیسم نیز ایده های روشنگری و زیبایی شناسی نئوکلاسیک ها را رد کرد. جنبش رمانتیسم توجه جهان را به منظره و طبیعت و همچنین شخصیت انسانی و برتری نظم طبیعی بر اراده بشر معطوف کرد. مدرسه رودخانه هادسون به شدت تحت تأثیر رمانتیسم بود.
با این حال نئوکلاسیک در قرن نوزدهم و پس از آن در هنر آکادمیک به قوت خود باقی ماند. هنر آکادمیک نقطه مقابل رمانتیسیسم یا احیای گوتیک بود.
در قرن نوزدهم، پس از تأثیرات صنعتی شدن – فقر، فلاکت و استیصال ثروت طبقه کارگر جدید بود. جایی که رمانتیسیسم خوش بینی نسبت به نوع بشر بود. موقعیتی که هنر را به سمت واقعیت نگاه می کند، فرصتی به رئالیسم می دهد. رئالیسم اجتماعی، رئالیسم جادویی، رئالیسم عکس و رئالیسم معاصر اشکال جدیدتر رئالیسم هستند. جنبشهای مرتبط با آن، «اخوان پیش از رافائلی» و «جنبش هنر و صنایع دستی» بودند.
جنبش نئوکلاسیک رمانتیسم افراطی دادا (که کشف واقعیت اصیل را از طریق الغای فرهنگ سنتی و اشکال زیباییشناختی شکار میکرد)، به نفع کنترل، مذهب و یک برنامه سیاسی رنگآمیزی را رد کرد. دادا زیبایی شناسی را نادیده گرفت. دادا به جنبشی تأثیرگذار در هنر مدرن تبدیل شد. همچنین بر سوررئالیسم، هنر پاپ و فلوکسوس تأثیر گذاشت.
مفهوم رئالیسم از دیدن جهان با چشم انسان، امپرسیونیسم را به وجود آورد. استفاده از رنگ روشن برای بهبود دید بیشتر (برخلاف هنر آکادمیک) و ضربه هایی که در چشم بیننده مخلوط می شد از ویژگی های اصلی امپرسیونیسم بود. گروه هفت به شدت تحت تأثیر امپرسیونیسم اروپایی اواخر قرن نوزدهم قرار داشت.
فوویسم و پست امپرسیونیسم به دنبال امپرسیونیسم آمدند. فوویسم بعدی; هنر مدرن شروع به شکل دادن به خود در چندین اشکال جدید از جمله کوبیسم، اکسپرسیونیسم، هنر انتزاعی، دادا، اکسپرسیونیسم انتزاعی، فوتوریسم، هنر ساده لوحانه، اپ آرت، سوررئالیسم، مینیمالیسم، هنر پاپ و غیره کرد. هنر مدرن و خود اشکال آن نیاز به بحث جداگانه دارد.
پس از تبدیل آن به چندین شکل; نقاشی هنوز در “هنر معاصر” و “هنر پست مدرن” نفس می کشد.
ارجاع:
وبلاگ تاریخ هنر، سبک و هنرمندان [http://historyofart.wordpress.com]