می توان با اشاره به یک رویداد زمین شناسی که بین 150 تا 200 میلیون سال پیش اتفاق افتاد، وضعیت فعلی معماری در کارولینای شمالی را مورد بحث قرار داد: یک بالا آمدن زمین شناسی بزرگ، معروف به طاق دماغه، آنچه را که امروز کارولینای شمالی نامیده می شود، به چند صد نفر بالا برد. پا. این طاق همچنین کف دریا را که زمانی به آمریکای جنوبی ملحق شده بود، افزایش داد و امواج حاصل از این تغییر، بانکهای بیرونی را ایجاد کرد، زنجیرهای از جزایر حائل که دورتر از هر بخش دیگری از ساحل اقیانوس اطلس هستند. در نتیجه، کارولینای شمالی دارای رودخانههای کمعمق و تنها یک بندر اصلی در دهانه رودخانه کیپ فیر است که توسط سواحل دریایی خائنانه ساخته شده است. تغییر الگوی رودخانه ناشی از طاق دماغه کیپ، که همچنان بالا میرود، خاک سطحی را حذف میکند و در نتیجه خاکهای کارولینای شمالی را فقیرتر از مناطق اطراف میکند. فقدان رودخانه برای حمل و نقل، بندرگاه های غیرقابل دسترس و خاک های فقیر به این معنی بود که سکونتگاه های اولیه در کارولینای شمالی بسیار کم بود. کارولینای شمالی در بیشتر تاریخ خود، سرزمین زمینداران کوچک بود و جمعیت آن در یک چشم انداز وسیع پراکنده بود.
اگرچه ما به دهمین ایالت بزرگ کشور تبدیل شده ایم، اما الگوی اسکان پراکنده ما تا به امروز ادامه دارد. و این پراکندگی باعث ایجاد روحیه استقلال طلبی در بین مردم کارولینای شمالی شده است که فردگرا، خودکفا، مدبر و مغرور است. اگر ثروت کمتری داشته باشیم تظاهر کمتری داریم. سابقه طولانی سکونت جدا از هم میتواند باعث ایجاد مردمی شود که مراقب همسایگان خود، خودپسند و گاه خشن هستند. من معتقدم که همه این ویژگی ها را می توان در معماری کارولینای شمالی نه تنها در گذشته بلکه در حال حاضر نیز یافت.
امروز یک هلال شهری به طول نزدیک به 200 مایل در طاق کیپ ترس در امتداد بین ایالتی 85، از شارلوت تا رالی، مزرعه ای شبیه موز شهری که در آن، همانطور که هر کارولینایی مغرور به شما خواهد گفت، روی هر میز چاردونی، در هر ماشین NPR وجود دارد، می گذرد. و پیشرفت دیجیتالی کافی برای ایجاد، اگر نه دره سیلیکون، یک پیمونت سیلیکونی. به موازات این نوار، که حدود هشت مایل عرض دارد، کارولینای شمالی قدیمیتر قرار دارد، مکانی ساکتتر که در آن هزاران خانه کوچک، باغ سبزیجات و انبارها در حومه شهر قرار دارند. در این مکانها میتوان معماری دشتنشینی را دید که ساختهی مردمانی سختکوش است که مخالف ثروت نیستند، اما از تجمل نیز خوشحال نیستند. من معتقدم زیبایی نادری در اینجا وجود دارد که در نقاشی های سارا بلیکزلی، فرانسیس اسپایت، مود گیتوود، و گریگوری آیوی و در عکس های بایارد ووتن به تصویر کشیده شده است.
تنوع حیات گیاهی و جانوری در کارولینای شمالی، یکی دیگر از میراث های طاق کیپ ترس است. شش منطقه کاملاً متمایز زیست محیطی، از مناطق نیمه گرمسیری ساحل گرفته تا آب و هوای پروتو-کانادایی مرتفعترین کوههای شرق میسیسیپی را در بر میگیرد. امروزه معماری ما به سمت یکسانی در این ملیله از گیاهان و آب و هوا گرایش دارد، اما همیشه اینطور نبود. تا حدی که اکنون قابل توجه به نظر می رسد، الگوی استقرار اولیه کارولینای شمالی داستانی انسانی از ساختمان های معمولی نزدیک به زمین را روایت می کند، که به اندازه قله کوه ها و دشت های ساحلی که روی آن قرار دارند، متفاوت است.
اولین ساختمان ها در کارولینای شمالی تا ریشه های خود پایدار بودند: ساخته شده از مصالح محلی، تعبیه شده در چشم انداز، جهت گیری به سمت خورشید و نسیم. آنها توسط بومیان آمریکا و نه اروپایی ها در بخش شرقی ایالت ما ساخته شده اند. در سال 1585، جان وایت، کاشف و هنرمند انگلیسی، آنها را در نقاشی هایی ثبت کرد که یک مردم بومی را در حال استراحت در طبیعت به تصویر می کشد. برای بیش از سیصد سال این الگوی سازگاری محلی در سراسر ایالت ادامه خواهد داشت.
به عنوان مثال، در کوهستان، کشاورزان خانه های خود را بر روی دامنه های بادگیر رو به جنوب، در کنار چشمه یا نهر می ساختند. آنها باقالی ها و جلال های صبحگاهی می کاشتند تا ایوان های خود را در تابستان سایه بزنند. خانههای آنها روی پایههای سنگی بلند شده بودند تا شیب را هموار کنند و آب دامنه تپه از زیر آن تخلیه شود. محصولات زراعی و حیواناتی که آنها پرورش می دادند از دره کوهی تا کف رودخانه متفاوت بود، با توجه به شیب زمین و نحوه عبور خورشید از خط الراس کوه. انبارهای آنها از یک دره به دره دیگر به همین دلایل متفاوت بود.
در سراسر تپههای Piedmont در کارولینای شمالی، انبارهای تنباکوی دودکششده وجود دارد که برای خشک کردن چیزی ساخته شدهاند که برای بیش از دویست سال، محصول نقدی غالب این ایالت بود. شانزده تا بیست و چهار فوت مربع و معمولاً به همان ارتفاع، به گونهای اندازه میشدند که قفسههایی از برگهای تنباکو آویزان شده بودند تا در حرارتی که میتوانست به ۱۸۰ درجه فارنهایت برسد، خشک شوند. این انبارهای فروتن که با سقف شیروانی کم شیب پوشیده شده اند، مرا یاد معابد یونانی می اندازند. لژیونهای آنها منظره را پر میکنند، با این حال هیچ دو یکسان نیستند، زیرا کشاورزان هر انبار استاندارد را با آلونکها تغییر دادهاند تا با آب و هوای کوچک زمین او سازگار باشد. کشاورز برای اینکه بداند در انبار تنباکو خود آلونک بسازد، باید بداند خورشید از کجا طلوع و غروب می کند، بادهای خوب از کجا می آید، هوای بد از کجا می آید و کی می آید. او خانه خود را با دقت طراحی کرد زیرا زندگی فرزندانش به دانش او بستگی داشت. فیلسوف وندل بری نوشته است که امید جهان در چنین توجهی به مکان نهفته است. مردم عادی که اصلاً نمی دانستند معمار هستند، این انبارها و خانه های مزرعه خارق العاده را در سراسر کارولینای شمالی طراحی و ساختند. سازندگان آنها ناشناس هستند، اما آنها تجسم خرد نسل های متوالی هستند.
گروهی به همان اندازه خارقالعاده از کلبههای روستایی در Nags Head در بیرون بانکها نیز بر اساس غریزه مکان ساخته شدهاند – نه برای کشاورزی، بلکه برای تابستانها در ساحل. کلبه های Nags Head مربوط به دوران 1910-1940 است، و برای نزدیک به صد سال اولین چیزهایی بوده اند که طوفان هایی از اقیانوس اطلس به آن وارد شده اند. اگرچه از اسکلت چوبی ساخته شده بودند، سازندگان آنها آنها را به اندازه کافی محکم ساختند تا در برابر خطر مقاومت کنند، اما به اندازه کافی سبک برای استقبال از خورشید و نسیم، هر کلبه را بر روی پایههای چوبی بالا میبردند تا از سیل جلوگیری کنند و مناظری از اقیانوس را فراهم کنند. ایوانها در ضلع شرقی و جنوبی، ایوان خشک را در هر آب و هوایی تضمین میکردند، اما در ضلع شمالی هیچ ایوانی وجود نداشت که هوای بد به ساحل برسد. جاناتان دانیلز، سردبیر سابق News & Observer، کلبههای Nags Head را پوشیده از زوناهای درخت عرعر که از زمان ساخته شدنشان فرسوده شدهاند، بهعنوان «اشراف بینقاب» یاد میکنند. امروزه به نظر می رسد که آنها به اندازه تپه های شنی بومی محل خود هستند.
خانههای کوهستانی، انبارهای پیمونت، و کلبههای اقیانوسی نشان میدهند که روشی اساسی و مستقیم برای ساختن وجود دارد که اکثر سازندگان غیرمعمار و غیر طراح آن را کشف خواهند کرد. من میتوانم این اخلاق طراحی را در تختخوابهای ذرت و کارخانههای نساجی، در انبارهای بادامزمینی و در شیوهای که مهاجران اولیه برای ساخت یک کابین چوبها را دم میکردند، ببینم. این ساختارها برای معماری همان چیزی است که کلمات برای شعر هستند. من این اخلاق را در روشی که یک کشاورز ذرت خود را ذخیره می کند می بینم، زیرا ذرت ذرت ساده تر و بی صداتر از بسیاری از چیزهایی است که امروز می سازیم، اما به دلیل سادگی آن از اعتبار کمتری برخوردار نیست.
من فکر میکنم که همین اخلاق در ذهن افرادی که امروز ساختمان میخواهند وجود دارد، زیرا در سازههایی ظاهر میشود که سبک، مد، سفارشهای ظاهری یا تبلیغاتی ندارند. در تعداد بیشماری پلهای DOT، آسانسورهای سویا، و کارگاههای مکانیک در سراسر کارولینای شمالی، ذهنیت عملی این حالت را احساس میکنم.
ساختمان خوب در سالهای پس از جنگ جهانی دوم، زمانی که ایالت تلاش میکرد تا به عنوان یک رهبر مترقی جنوب جدید ظاهر شود، در کارولینای شمالی بسیار مورد تقاضا بود. مدیر نمایشگاه ایالتی در رالی، دکتر جی اس دورتون، می خواست غرفه دامداری جدیدی بسازد که “نمایشگاه ایالتی NC را به مدرن ترین کارخانه در جهان تبدیل کند.” معمار او متیو نوویکی بود، یک معمار جوان لهستانی باهوش که در سال 1948 به کارولینای شمالی وارد شد تا در دانشکده طراحی تازه تاسیس در کالج ایالتی کارولینای شمالی تدریس کند.
نوویکی با استعداد فوق العاده و در عین حال خارجی، نگرش بی ادعا و عملی نسبت به ساختمان و مشتریان داشت. او به آن نیاز داشت، زیرا پیشنهاد کرد دو طاق بتنی عظیم را به آسمان پرتاب کند، آنها را در زاویه ای به زمین لنگر بیاندازد، و سقفی به ضخامت سه اینچ را روی کابل های فولادی بین طاق ها بچرخاند و چیزی را ایجاد کند که یکی از کارآمدترین آنها بود. دهانه های سقفی که تا به حال ساخته شده اند. اگرچه عجیب به نظر میرسید، اما کارایی عملی دورتون آرنا برای مشتریان پسر روستایی او که تنباکو جویده میشد، مانند انبار تنباکو یا تراکتور جان دیر منطقی بود. وقتی کار به پایان رسید، News and Observer اعلام کرد که “یک شگفتی بزرگ معماری است که به نظر می رسد آسمان را کمند کند.” امروزه شناخته شده ترین ساختمان کارولینای شمالی در خارج از ایالت باقی مانده است.
همزمان با اوج گیری دورتون آرنا، معمار جوان جورج ماتسوموتو از زادگاهش کالیفرنیا به کارولینای شمالی آمد تا معماری را تمرین کند و در مدرسه طراحی تدریس کند. ماتسوموتو به سرعت خود را به عنوان یکی از با استعدادترین استعدادهای طراحی نسل پس از جنگ معرفی کرد. ساختمان های اولیه ماتسوموتو خانه های معمولی برای صاحبان مشاغل کوچک و استادیاران بود. ماتسوموتو با همکاری معمار منظر، گیل تورلو، ساختمانهای خود را برای بهبود چشمانداز طراحی کرد و به زیبایی با سایت ادغام شد. او اغلب از درختان برگریز برای سایه انداختن ساختمان ها در تابستان و اجازه دادن به آفتاب برای گرم کردن آنها در زمستان استفاده می کرد. معمولاً خانههای او برای گرفتن نسیمهای غالب تابستانی و پناه دادن به ساکنان آن از باد زمستان طراحی شده بودند.
درک ماتسوموتو از تکنیک و هنر ساخت و ساز شامل چوب، فولاد، سنگ و آجر بود. ساختمان تجهیزات گرگوری پول او در رالی (1956) یک ساختار منطقی و خوش ساخت بود که ظرافت محفظه فولادی و شیشه ای خود را با کاترپیلارهای عظیم D8 که در داخل آن نمایش داده شده بود، تضاد می کرد. اگرچه ساختمانهای ماتسوموتو مدرن بودند، اما مورد استقبال قرار گرفت، زیرا طرحهای او صراحت یک تخت ذرت را داشتند: آنها مفید و کاربردی تلقی میشدند.
در سال 1962، هارول همیلتون هریس برای تمرین و تدریس در مدرسه طراحی به رالی نقل مکان کرد. هریس، مانند ماتسوموتو، یک کالیفرنیایی بومی بود که به دلیل معماری مسکونی خود مشهور بود. مسلماً بهترین ساختمان او در کارولینای شمالی کلیسای پرزبیتری سنت گیلز بود که از سال 1967 تا 1988 ساخته شد. هریس کمیته ساختمان کلیسا را متقاعد کرد تا خانواده ای از ساختمان های کم ارتفاع و زونا چوبی را در اطراف یک باغ کاج بسازند. “آیا تا به حال شنیده اید که کسی در داخل خانه وحی داشته باشد؟” او درخواست کرد. این ساختمان ها دارای ایوان های عریض و پیش امدگی های عمیقی هستند که به گشت و گذار و تفکر در فضای باز دامن می زند. سنت گیلز بیتردید مدرن است و بویی از کالیفرنیا را به تپهای کاج در کارولینا آورد، اما با سنت قدیمیتر و بومی ساختوساز نزدیک به زمین نیز مطابقت دارد.
اگرچه هر سه معمار قرن بیستم غیر بومی بودند، اما میتوان یک موضوع مشترک را تشخیص داد که آنها را به مشتریان خود پیوند میداد: اعتقاد به نوعی معماری کاربردی، بدون تظاهر یا تجمل، که به همان اندازه ساده و مطمئن بود. . در سال 1952، هریس نوشت: «مهمترین منابع یک منطقه، ذهن آزاد، تخیل آن، سهم آن در آینده، انرژی آن و، آخر از همه، آب و هوا، توپوگرافی آن و انواع خاصی از چوب ها و سنگ هایی است که باید انجام دهد. ساختن با.” سخنان او می تواند کشاورزان سیگاری را که دورتون آرنا را تایید می کردند، زمین داران کوچکی که در خانه های طراحی شده توسط جورج ماتسوموتو، دیاکون های کلیسای پرزبیتری سنت گیلز زندگی می کردند، و نسل های انبارسازان گمنام و کلبه نشینان که قبل از آنها زندگی می کردند، توصیف کند.
اشاره من به ساختمان های قدیمی در کارولینای شمالی به هیچ وجه به این معنی نیست که ما باید به ساخت چنین خانه هایی برگردیم. بلکه نشان می دهد که چگونه خرد انباشته شده در گذشته ما را قادر می سازد در زمان حال بسازیم. همانطور که معمار انگلیسی هنر و صنایع دستی WR Lethaby گفت: “هیچ هنری که عمیقاً یک نفر باشد ارزش زیادی ندارد — باید در عمق هزار نفر باشد. ما نمی توانیم دانش ریشه های تاریخی خود را فراموش کنیم و نمی خواهیم آن را فراموش کنیم. حتی اگر بتوانیم.»
در آینده، جامعه ما با نحوه ساخت امروز ما مورد قضاوت قرار خواهد گرفت. مسلماً مهمترین مسئله ای که معماری امروز با آن مواجه است پایداری است. بهترین راه برای ایجاد تعادل با این مکان خاص چیست؟ یک معماری متعادل از زمینی که بر روی آن ساخته شده است، تپه ها، نهرها، آب و هوا و مردم آن، ارتباطات، ایده ها و سهام آنها در آینده برمی خیزد. امروز ما این فرصت را داریم که کارولینای شمالی را به تعادل سابق خود با طبیعت بازگردانیم. و در حین انجام این کار، باید به یاد داشته باشیم که سرزمینی جدا از هم نیستیم: صخرهای که روی آن زندگی میکنیم زمانی بخشی از آمریکای جنوبی بوده است، بادی که در مزارع ما میوزد از مناطق استوایی سرچشمه میگیرد، و بارانی که ما را میسوزاند عمدتاً میآید. از اقیانوس آرام و خلیج مکزیک. نیروهایی که ساختمان های ما را شکل می دهند بسیار قدیمی تر از ساختمان هستند.